دلم خیلی بیشتر از حجمش پر است
پر از جای خالی تو
پر از دلتنگی برای نگاه تو
پر از خاطرات قدم زدن
در کوچه پس کوچه های شهر با تو
پر از حس پرواز
پر از تو
اینجا هرکس از خود به دیگر کس پناه میبرد
محبت به درد
درد به اشک
من ، به تو
تو ، به او
و همین طور روان است این داستان زندگی
بعضی وقت ها چیزی مینویسی فقط برای یک نفر
اما دلت میگیرد وقتی یادت می افتد که هرکسی ممکن است بخواند جز آن یک نفر
عشق با هم صعود کردن نیست
عشق در وقت سقوط با هم بودن است
هر جای دنیا می خواهی باش
من احساسم را با همین دست نوشته ها به قلبت می رسانم
میروی؟؟
حرفی نیست یعنی حرفی نمانده
فقط ثانیه ای نه لحظه ای برگرد …
من روزی تمام توبودم بی انصاف