جملات عاشقانه

چند وقتیست همه دلگیرند از من..

 

دلیل میخواهند...

 

مدرک میخواهند برای غمگین بودنم..

 

برای ناامید بودنم...

 

برای تلخ شدنم...

 

نگران نباشید من نه غمگینم

 

نه ناامید نه تلخ

 

فقط مدتیست به دنبالشان میگردم..

 

مدتیست گم شده اند..

 

صبرم، تحملم، امیدهایم، انگیزه ام..

 

نمیدانم کدام صفحه ی قصه ی سرگذشتم را جا گذاشتمشان

.

.

.

گاهی نباید

ناز کشید

انتظار کشید

آه کشید ...

درد کشید و

فریاد کشید ...!

گاهی تنها باید دست کشید و

رفت ...

.

.

.

ازم پرسیدن :
اگر دنیا را برایت بدهند چی خواهی کرد ...... 
؟

با خنده تــلخ همیشه گی ام


جواب دادم

دنیایتان مال خودتان......!!

 

قبلاً دنیای داشتم که اون هم ..........

.

.

.

توی این خلوت شب منمو حس غریب

 

دل عاشقم چرا ازهمه خورده فریب

 

من توی جاده عشق دیگه پانمیزارم

 

دلمو پیش کسی دیگه جا نمیزارم

.

.

.

ای کاش احساسی به نام دلتنگی وجود نداشت تا

 

مزاحمت بشم...

.

.

.

بی خیال است خیلی بی خیال …

همان کسی که تمام خیال من است . . .

.

.

.

همیشه دلتنگی به خاطر نبودن شخصی نیست

گاه به علت حضور کسیکه در کنارت هست

که حواسش به تو نیست

.

.

.

خدایــــــــــــا التمـــــــــــاست مــــــی کنـــــــــم

 

همــــــه دنیــــــــــایـــــــت ارزانــــــــــیِ دیگــــــــــــران !

 

ولــــــــــــــــی !!

 

آنــکـــــــــــه دنـیــــــــــایِ من اســــــــــت

 

مـــــــــــــــــــــالِ دیــگـــــــــــری نبــــــــــاشـــد ....

.

.

.

سرنوشتم چیز دیگر را روایت می کند

بی تعارف، این دلم خیلی هوایت می کند

قلب من با هر صدا، با هر تپش، با هر سکوت

غرق در خون، یک نفس دارد دعایت می کند

.

.

.

درد دارد …

وقتی همه چیز را میدانی

و فکر میکنند نمیدانی

و غصه میخوری که میدانی

و میخندند که نمیدانی

.

.

.

روزگار، نبودنت را برایم دیکته می کند

و نمره ی من باز می شود . . . صفر!

هنوز نبودنت را یاد نگرفته ام.

.

.

.

تا دلت بخواهد بغض دارم

تا حدی که به بغض هایم خمس تعلق میگیرد . . .

.

.

.

” دل ”

اتفاقی ترین اشتباه دنیاست !

بسته میشود آنجا که نباید

کنده میشود از جایی که نباید . . .

.

.

.

به دید و بازدید عید

با در بسته قلبت روبرو شدم

طبق رسم قدیمی نوشتم

آمدم ، نبودی

رفتم که شاید بیایی . . .

.

.

.

کار سختی ست دوست نداشتن تو

 

باید برای خودم کار دیگری دست و پا کنم

 

.

.

.

دلم میخواهد عاشق باشد

عقلم میخواهد عاقل باشد

این میگوید زود باش

آن میگوید دور باش

احساسم این روزها دوشیفت کار میکند

و حقوقش را از من میگیرد . . .

.

.

.

تمام ان چیزی که درباره تو در سرم هست

 

ده ها کتاب میشود

 

اما تمام  چیزی که در دلم هست

 

فقط دو کلمه است...

 

دوست دارم

.

.

.

رفتــم گفتـم از “خـــــیرش” مـی گــذرم

شنیـدم کـه زیــر لب گُفـت از “شــــــرش” خــلاص شـدم . . .

.

.

.

آرزویم این است :

“آرزویت” ساکن کوچه ی بن بست نباشد هرگز . . .

.

.

.

نه نمیدانی..

 

هیچ کس نمیداند

 

پشت این چهره ی ارام..

 

دردلم چه میگذرد..

 

نه نمیدانی...

 

هیچ کس نمیداند

 

این ارامش ظاهر و دل ناارام..

 

چقدر خسته ام میکند...

.

.

.

میگویند شکستنی رفع بلاست

ای دل تحمل کن شاید حکمتیست  . . .

.

.

.

از تنهایی هایم یاد گرفتم

جلوی تنها پسری که زانو می زنم، پسرم باشد.

آن هم برای بستن بند کفش هایش . . .

.

.

.

من تکـــــــــــــــــــ  پـــــــــــــرم...

چون با کی نیستم و نخواهم بود

من تــــــــــــک  پرم به  همه دل داری دادم واسه همه سنگ صبور شدم

از مشکلاتشون بهم گفتن منم سعی کردم ارومشون کنم  وکمکشون کنم

هوای همه روداشتم کسی نیست که الان بهم بگه چته  چه مرگته

واسه همین تـکــــــــــــ پرم تنهایی میپرم تنهایی حال میکنم

اره من تــــــــــــک پرم براهمین تنهام

من تکـــــــــــــــــــــ پرم چون الان که حالم خرابه کسی نیست بگه چته ارومم کنه

اره من تکــــــــــــــــــــ پرم

.

.

.

گفت : احوال ات چطور است ؟

گفتم اش : عالی است

مثل حال گل !

حال گل در چنگ چنگیز مغول !

(قیصر امین پور)

.

.

.

صبحی که شروعش با توست ، خورشید دیگر اضافیست !

.

.

.

عشق جام شرابی است

که تا تلخی دوری را نچشی لذت عاشقی رو نمیبری . . .

.

.

.

تمام حرف ها پشت سرت بود

به دنبالت الفبا را قدم زدم؛ تو حرف نداشتی . . .

.

.

.

صبورانه در انتظارم بمان

هر چیز در زمان خودش رخ می دهد

باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند،

درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند . . .

.

.

.

بودن یا نبودنت مهم نیست

آنقدر دوستت دارم که به حضورت نیازی نیست

همانند خدا که هست

اما نیست

.

.

.

غم مخور، معشوق اگر امروز و فردا می کند

شیر دوراندیش با آهو مدارا می کند . . .

 

.

.

.

هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی,

یـــک نقطـــــه,

یـــک لبخنـــــد,

یـــک نگــــــــاه,

یـک عطر آشنـا,

یــک صــــــــدا,

یــک یـــــــــــاد,

از درون داغونـــت می کــــند,

هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی…!

.

.

.

لحظہ هاے سکوتم

 

پر هیاهو ترین دقایق زندگیم هستن

 

مملو از آنچہ مےخواهم بگویم

 

و

 

نمـےگویم!

.

.

.

این قاعده ی بازی است....

 

اگر دست دلتان رو شد که دوستش داری ...